روزنامه گل- بهروز رسایلی
رفتار و گفتار استقلالیها در قبال احمد سعادتمند تغییر کرده است. حالا دیگر نه تنها خبری از حملات تند و آتشین روزهای اول یا حتی بیاعتنایی به مدیرعامل آبیها نیست، بلکه هر از گاهی تعریف و تمجیدهایی هم در مورد او میشنویم؛ مثل آنچه اخیرا حسین حسینی به زبان آورده است: «سعادتمند در بلندمدت برنامههای خوبی برای باشگاه استقلال دارد.»
روزهای اولی که سعادتمند وارد باشگاه استقلال شده بود، یک انرژی منفی عظیم از سوی اهالی تیم متوجه او شد. هنوز مهر و امضای مدیرعاملی این بنده خدا خشک نشده بود که بازیکنان در یک پست جمعی و مشترک اینستاگرامی از خجالت او در آمدند. اگر خود استقلالیها یادشان رفته، ما بخشی از این پست تندوتیز را که همین 20 روز پیش منتشر شد، بازنویسی میکنیم. دوستان استقلالی خطاب به وزیر ورزش نوشته بودند: «جناب آقای سلطانیفر، باشگاه استقلال با ضعف مدیریت حق میلیون ها طرفداراش را زیر پا گذاشته و با انتخابهای غلط هواداران را از بالیدن به این میراث بزرگ محروم کرده است. باشگاهی که هنر مدیرانش وعدههای توخالی است و فتحالفتوحش وعده پرداخت 10 درصدی! باشگاهی که مدیرانش را باید بر اساس بیکفایتی و عوامفریبی سنجید، نه کیفیت مدیریت و انتخابها و تصمیمهایش، باشگاهی که همه ما را حسرت به دل گذاشته که چرا یک مدیر توانمند را به خود نمیبیند و متاسفانه این روزها شاهدیم که شأن و بزرگی این باشگاه برای انجام تعهداتش تا چه حد زیر سوال رفته و چه افراد سخیف و نازلی مدعی کمک و حمایت شدهاند!»
این حملات یک روز بعد هم با پستی تندتر ادامه یافت؛ آنچه منجر به برکناری مدیر رسانهای استقلال و حمایت فوری فرهاد مجیدی از او شد. با این حال بازیکنان بخشی از رقم قراردادشان را گرفتند، مجیدی به دیدار با سعادتمند رضایت داد و حالا هم برخی ستارههای گرامی از برنامههای بلندمدت و خوب آقای مدیرعامل تمجید میکنند. وا حیرتا!
مطلقا حرف بر سر این نیست که آیا سعادتمند برای استقلال مدیر باکفایت و خوبی هست یا نه؛ چه اینکه در این مورد تنها گذشت زمان حکمیت خواهد کرد. حرف ما فقط این است که چرا بازیکنان و مربیان ایرانی به این راحتی چارت سازمانی را نقض میکنند و به مداخله در مسایلی میپردازند که مطلقا به آنها مربوط نیست؟ بدتر از آن اینکه چرا اینقدر شتابزده و هیجانی رفتار میکنند؟ چطور ممکن است بتوان یک مدیر را فقط چند روز بعد از شروع کارش به این سرعت قضاوت کرد و نتیجه قطعی گرفت که نهتنها کارایی ندارد، بلکه وزارت ورزش به عنوان نصبکننده او نیز مسوول نگونبختیهای باشگاه است؟ این حجم از شتاب و غیرحرفهایگری واقعا از کجا میآید؟ همانطورکه گفتیم نه بدگمانیهای ابتدایی منطقی بود و نه تمجیدهای فعلی. فقط زمان میتواند در مورد کار آدمها داوری کند. کاش یک بار برای همیشه یاد بگیریم فقط در حوزه وظایف سازمانی خودمان عمل کنیم؛ تازه آن هم با چاشنی تامل و بردباری.
الان شکمشون پر شده ساقی جک تری دی نمی شناسید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟