روزنامه گل- رسول بهروش
بعد از کجسلیقگی تلویزیون و پخش گزارشی پیرامون نقش تیمسار خسروانی در تعطیلی لیگ حرفهای فوتبال در ایران، موجی از افشاگریها و اظهارنظرهای عجیب و غریب در کشورمان راه افتاده که باورکردنی نیست. حیرتانگیز است که پیشکسوتان این فوتبال به جان هم افتادهاند و علیه همنسلان خود حرفهای چندشآور میزنند؛ علیه کسانی که دیروز با هم سر یک سفره مینشستند و بعضا امروز دست آنها از این دنیا کوتاه است.
در روزگاری که از تینایجرهای اینستاگرامنشین و فحاشیها و حرمتشکنیهای فلهایشان خون دل میخوریم، حالا برخی از بزرگان این فوتبال هم سن شناسنامهایشان را فراموش کردهاند و به صف آنها پیوستهاند؛ این طرف یک عده میخواهند دست ساواکیهای جناح مقابل را رو کنند و آن طرف هم یک گروه قصد دارند هویت تودههایی حریف را جار بزنند. آیا میتوان باور کرد اینها بزرگان و تاریخسازان این فوتبال هستند؟ آیا وقتی پپیشکسوت 60، 70 ساله ما به این آسانی از کوره به در میرود و احترام همنسلان خودش را لگدکوب میکند، میتوان به رفتارهای هیجانی نوجوانان کمسال و کمسواد ایراد گرفت؟ کجاست آن اصولی که مدام از آن دم میزدید؟ پای حرف هر کدامتان که بنشینیم، دو ساعت از رعایت حرمت در دوره و زمانه خودتان حرف خواهید زد، اما به اینجا که میرسد مثل آب خوردن پشت سر مردان مرده حرف میزنید و همدیگر را تخریب میکنید. واویلا!
از اشکلات ماهوی و فرهنگی که بگذریم، بخشی از این نبش قبرها معلول تعطیلی لیگ و بیکاری مردم و رسانههاست. کاش سایه نحس کرونا از سر این سرزمین رفع شود. اینطوری لااقل بساط فوتبال دوباره راه میافتد و آدمهای زنده «سوژه» میشوند. شاید آن روز دوباره مردگان را معاف کنیم و بگذاریم در منزل ابدی آرامش داشته باشند.
مکتب خسروانی