روزنامه گل -
نگار رشيدي
تكواندوي ايران چند وقتي است مبدا انتشار خبرهاي بسياري است. خبرهايي كه البته به مذاق ورزش كشور شيرين نميآيد چراكه حول محور خروج تكواندوكاران از كشور و انتخاب پرچم ديگر براي ادامه ورزش قهرماني ميچرخد. بمب اين خبرها كيميا عليزاده بود. دختر تاريخساز ايران كه در المپيك ريو نخستين مدال بانوان ايراني در اين تورنمنت را به دست آورد و حالا ميخواهد براي آلمان به ميدان برود. پس از او فرزاد ذوالقدري به بلغارستان رفت و اخيرا هم شنيده شد ابوالفضل يعقوبي با پرچم امارات در مسابقات فجيره به شياپچانگ رفته است.
اما براي صحبت با يوسف كرمي كاپيتان سابق تيم ملي تكواندو و دارنده دو مدال طلا و دو مدال برنز جهان، مدال برنز المپیک 2004 آتن، دو طلای بازیهای آسیایی و یک مدال طلا و دو مدال نقره قهرمانی آسیا اين تنها موضوع نيست. كسب دو سهميه المپيك و مهمتر از همه حضور او در كرواسي به عنوان مربي تيم جاسپ زاگرب ديگر دلايلي بود كه با كرمي همكلام شديم. کرمی امروز (شنبه) ایران را به مقصد کرواسی ترک میکند تا در مسیر جدیدی که آغاز کرده، گام بردارد.
اگر موافق باشيد، گفتگو را با دو سهميه المپيكي شروع كنيم كه تكواندوي ايران توسط آرمين هاديپور و ميرهاشم حسيني به دست آورد.
اگر قرار به گفتن واقعيت باشد يك بحث است و اگر قرار باشد تعريف و تمجيد كنيم، بحثي ديگر. من به عنوان عضوي از خانواده تكواندو بايد واقعيت را بگويم كه ممكن است بعضيها آن را دوست نداشته باشند و ناراحت شوند. اما كسب دو سهميه المپيك افتخار بزرگي نيست. ما در المپيك 2000 سيدني هم همين تعداد سهميه را داشتيم و در المپيكهاي 2004، 2008 و 2012 نيز همين اتفاق افتاد. در اين دوره هم با هزينههاي ميلياردي، باز همان دو سهميه را گرفتيم. اين براي تكواندوي ايران ايدهآل نيست چون در بدترين شرايط هم ما دو سهميه را گرفتهايم. اين كمترين كاري بود كه بايد انجام ميشد. در هر حال الان بايد در المپيك نتيجه بگيريم. اميدوارم بچهها بتوانند مثل هميشه ايران را سربلند كنند چون همه در المپيك 2020 انتظار مدال دارند.
از بحث المپيك كه بگذريم، موضوع ديگري كه اخيرا تكواندو با آن مواجه شد، مهاجرت كردن كيميا عليزاده بود.
اين اتفاق تلخ و ناگواري بود كه قبلتر كارشناسان گوشزد كرده بودند. درباره اين موضوع بايد از مديران ورزش سوال بپرسيد. وقتي ورزشكار ميبيند در حد قهرمان جهان و المپيك به او توجه و حمايت نميشود، همين ميشود. من از بعد ورزشكاري و به عنوان كسي كه چند سال است مبارزه نميكنم، صحبت ميكنم. كسي كه در اين مدت يك نفر نيامد سوال بپرسد آيا مشكلي داري يا نه؟! بايد قبول كنيم شرايط زندگي سخت است و با اين حال قهرمانمان را رها ميكنيم. به نظر من خيليها از روي ناچاري رفتند و دنبال يك مليت ديگر هستند. مسئولان بيشتر به قهرمانان توجه كنند تا شاهد تكرار چنين اتفاقي نباشيم.
رضا صالحياميري رييس كميته ملي المپيك مدتي پيش اعلام كردند اين يك قهر مقطعي است و آنها به خانه پدريشان برميگردند.
چه زماني برميگردند؟ كيميا برود پنج سال ديگر برگردد چه فايدهاي دارد؟ درست است اينجا خاك اوست و هركس پرچم كشورش را هر جاي دنيا ببيند حس خوبي ميگيرد ولي درباره مقطعي بودن اين رفتنها بايد بگويم قهرمان را زماني كه در اوج آمادگي قرار دارد، بايد حفظ كرد.
البته درباره كيميا موضوع كمي متفاوت است چون او از حمايتهاي زيادي برخوردار بود و بيانيهاش نيز سوالاتي را ايجاد كرد.
احساس ميكنم بله. او دختر تاريخساز ايران بود و اتفاقات خوبي را رقم زد. اما از سوي ديگر اين حق طبيعي هر كسي كه براي آينده خودش تصميم بگيرد. با اين حال كيميا ميتوانست صحبتهاي بهتري را مطرح كند. از اين صحبتها يكسري دوستان ناراحت شدند و اگر كيميا راه ديگري را در پيش ميگرفت، فكر نميكنم كدورت يا مشكلي پيش ميآمد. من نميتوانم نظري در اين باره بدهم چون هركس در برهه زماني مختلف بنا به شرايطش تصميم ميگيرد.
چند وقتي هم هست كه هادي ساعي به فدراسيون آمده است. بازگشتي كه با توجه به اختلافات گذشته، تعجب خيليها را به دنبال داشت.
متاسفانه وقتي بچههاي قديمي برميگردند، همه شوكه ميشوند. در صورتي كه جاي اينها آنجاست ولي يكسري كه نبايد باشند، هستند. كساني مثل ساعي در تكواندو نباشند، كجا باشند؟ واقعا براي ما بد است كسي كه ساليان سال در تكواندو بوده، انرژي گذاشته و برايش انرژي صرف شده، بازگشتش تعجببرانگيز ميشود.
فريبرز عسكري سرمربي تيم ملي بارها عنوان كرده از اهالي اين رشته دعوت ميكند تا به اردوها بروند و نقطهنظراتشان را در ميان بگذارند. موضوعي كه ميگويد با استقبال مواجه نشده است.
ببينيد شخصيت آقاي عسكري براي من بسيار قابل احترام است و هر صحبتي كه مطرح ميشود درباره كار و ورزش است. بله ايشان چند بار صحبت كردند و گفتند من دعوت ميكنم كه بيايند كمك كنند. من هم الان كه با شما صحبت ميكنم ميگويم هر زمان دوست داشتيد تشريف بياوريد منزل ما. آيا شما ميآيي؟! من اين حرف را ميزنم كه چهار روز ديگر بگويم من كه دعوتت كردم. اين حرف در حد تعارف است. دعوت كردن آداب و رسوم دارد. درست است من عضو خانواده تكواندو هستم ولي اين شكل دعوت جاي سوال دارد و براي رفع مسئوليت است. كمك گرفتن خوب است. من هم به عنوان مثال اگر بدانم كسي در تربيت فرزندم موثر است از او كمك ميگيرم. ما هم سالها در تكواندو بوديم و نظرمان را ميگوييم، اگر اشتباه است بيايند صحبت كنيم. بحث جبهه گرفتن كه نيست. من خودم بارها از شاگردانم پرسيدم كدام رفتارم ايراد دارد چون نظرات به دردم ميخورد.
در سال المپيك ورزش كشور دچار مشكلات اقتصادي بسيار زيادي است و بسياري از ورزشكاران خواهان سطح بيشتري از حمايتها هستند. بحث حمايت يكي از موضوعاتي است كه ورزشكاراني كه مهاجرت كردند به آن پرداختند.
من درباره اين موضوع ميخواهم به اين شكل صحبت كنم كه هر مدير يا رييسي بازنشسته ميشود، مبلغي را به او پرداخت ميكنند و هر ماه حقوق و عيدي دارد. من خودم را مثال ميزنم بعد از 37 مدال المپيك و جهاني و آسيايي به اينجا كه رسيدم تازه مشكلاتم آغاز شده است. با 33،34 سال سن نه كار دارم، نه بيمه. حتي اگر بيمه ما را كارگري رد ميكردند، الان يك قدم جلو بوديم. منِ يوسف كرمي تكواندو را كنار گذاشتم و به من ماهي يك ميليون حقوق ميدهند. با اين مبلغ خانواده چهار نفري ما چطور بايد زندگي كند؟ اصلا مبلغ را دو ميليون در نظر بگيريم. يكي از مديران عزيز بيايد برنامه بدهد كه با اين دو ميليون چطور زندگي كنيم؟ در اين شرايط چه انتظاري از ورزشكار داريد كه بماند؟
الان كه وزير ورزش قول استخدام مدالآوران المپيك را داده است.
من 15 سال است دنبال استخدامم هستم. هر جا ميرويم ميگويند جا براي نيروي كار نداريم برو جاي خالي پيدا كن. اگر قرار باشد براي استخدامم خودم بروم جاي خالي پيدا كنم، پس اين چه قانوني است؟ بيمه نداشتن ورزشكاران يكي از بزرگترين معضلات ورزش است. الان يك اتفاقي براي ما بيفتد، با هزاران دردي كه از دوران ورزش قهرماني برايمان مانده بايد ميليوني هزينه كنيم. من خودم را مثال ميزنم؛ من جوانيام را در ورزش گذاشتم. در وزارت ورزش از آبدارخانه تا كارمند و مديران همه بيمه هستند. همه آنجا دارند كار ميكنند، براي چه؟! اگر ما نباشيم آنها چرا كار كنند؟ ما يك روز عمرمان را بيمه نيستيم پس خرده نگيريم كه چرا ورزشكاران دارند ميروند. يك وقت هست ميگوييم منِ مدير اين كارها را كردم ولي ورزشكار خودش رفت. اما متاسفانه فقط وقتي مدال ميخواهيم سراغ ورزشكار ميرويم. الان ميگويند 42 ورزشكار استخدام شدند. طرف با برنز آسيا استخدام شده ولي من و مجتبي عابديني كه مدال جهاني دارد آنقدر دنبال استخدام رفتيم و موفق نشديم، رهايش كرديم چون ديگر براي ما زشت بود دنبال اين قضيه برويم. خدا را شكر زندگي من خوب است و مشكلي ندارم اما ورزشكاران ايران دغدغه دارند. نامه استخدام من امضاي داورزني را دارد و مورد تائيد است اما هر جا ميرويم ميگويند جذب نيرو نداريم. شرايط واقعا شرايط سختي است.
شما خودتان هم كه قرار است كارتان را در كشور كرواسي ادامه دهيد.
بله اما من به عنوان مربي لژيونر به كرواسي ميروم. طي توافقي با باشگاه جاسترب زاگرب يك سال هدايت اين تيم را برعهده دارم. اين باشگاه يکی از بزرگترین آکادمیهای پرورش و استعدادیابی بازیکن تکواندو در قاره اروپا است. فدراسیون کرواسی برای خانواده من خانه نیز گرفته است.
پس تصميم به مهاجرت نداريد؟
من در اين مقطع براي مربيگري به كرواسي ميروم و بحثم با كساني كه مهاجرت كردند، متفاوت است. بعد از آن تصميمگيري براي آينده منوط به شرايط است. در صورتي كه همكاري خوبي در اين يك سال داشته باشم كار را ادامه ميدهم يا حتي ممكن است به كشورهاي ديگر بروم. در خصوص آینده نمیتوان با قطعیت صحبت کرد.