روزنامه گل - خبر شوکه کننده بود.ویلموتس به ایران برنمی گردد.و این درحالیست که فقط چند روزی تا بازی سرنوشت ساز ایران مقابل عراق باقیمانده است و کافیست که نگاهی به جدول گروه بیندازید تا با توجه به جایگاه سومی ایران متوجه اهمیت این بازی شوید. اما فارغ از اینکه ایران شرایط حساسی در جدول گروه دارد و یک اتفاق پیش بینی نشده در این بازی میتواند مارا وارد چالشی بزرگ در ادامه مسیر خود کند از منظر اعتباری هم اینکه سرمربی یک تیم آن هم یک سرمربی سرشناس و بین المللی در کوران مسابقات یک تیم ملی را رها کند لطمهای جبران ناپذیر به وجه آن کشور خواهد زد آنهم کشوری مثل ایران که حوادث آن مورد توجه و زیر ذره بین رسانه هاست. بی رودربایستی ماجرا این است که کشوری به این عضمت یک سرمربی اروپایی را استخدام کرده اما عرضه حفظ او روی نیمکت خود را نداشته است. اما این خبر عجیب از چندین منظر قابل توجه است. موضوع وقتی حساس میشود که مقامهای رسمی ایرانی هم حرفهای دو پهلو میزنند. تا لحظه نگارش این گزارش هیچ واکنش رسمی از سوی تاج نفر اول فدراسیون فوتبال ایران دراین خصوص مخابره نشده بود و وحید هاشمیان دستیار این مربی هم در اظهار نظری عجیب گفته بود:«من مسئول قراردادهای فدراسیون نیستم» تعابیر از داستان زیاد بود برخی اساسا تمام ماجرا را بازی تازه فدراسیون دانستند که برای امتیاز گیری از دولت وکمک به برای حل موضوع پرداخت به سرمربی تیم ملی به راه انداخته است. فدراسیون در بن بست منابع مالی والبته مشکلات انتقال پول بارها گلایه هایی را مطرح کرده بود که لابد در انبوه مشکلات اقتصادی کشور گوش کسی به آن بدهکار نبود و اینگونه شد که تاکتیک اخیر را برای جلب توجه انتخاب کرد.اما اگر حقیقتا این روش یک بازی خود ساخته باشد میتواند به امتیاز گیری منتج شود ؟ اثرات سوء این رفتار و لطمهای که به وجه ایران در عرصه بین اللمی میخورد چه؟ چه کسی پاسخگوی آن است؟
سرمربی کم تحمل است یا...
اما روی دیگر سکه این است که باور کنیم ویلموتس از مسیری که در آن گام گذاشته به ستوه آمده است.او که تا پیش از این از قاره اروپا خارج نشده بود حالا انتخابی کرده که با هیچکدام از تجربههای گذشته اش همخوانی نداردو دردسر بزرگی را پیش پای او قرار داده است.شاید تنها نقطه ابهام تعجب از کوتاهی بازه زمانی برای افتادن به صرافت مشکلات باشد. حقیقت این است که مربیان دانه درشت دنیای فوتبال حاضر نیستند به این راحتیها مسند کار خود را رها کنند خصوصا اگر موضوع یک تیم ملی در میان باشد. ویلموتس هم بی شک میدانسته که کجا قدم میگذارد واتفاقا وبه گفته مسئولان فدراسیون فوتبال او با مشکل تحریمها وانتقال پول هم قبل از آمدن به ایران آشنا شده بود. قطعا ویلموتس آنقدرها هم هشتش گرو نهش نیست که با یکسال تاخیر در پرداخت قصد رفتن کند.آیا اتفاق دیگری بین او و فدراسیون ایران رخ داده؟ ویلموتس اتفاقا به خوبی متوجه شده راه سختی با تیم قدرتمند فوتبال ایران برای رسیدن به جام جهانی از آسیا ندارد واین مسیر وموفقیت در آن میتواند بازاری تازه را پیش پای او باز کند اما رها کردن یک تیم ملی آنهم در شب مسابقه رزومه خوبی برای او نخواهد بود حالا بهانه اش هرچه که کمی خواهد باشد.
باید مثل کی روش داد میزد؟
نحوه برخورد ویلموتس با مشکلات همکاری با ایران هم قابل تفسیر است. فدراسیون فوتبال در روز معارفه او اصرار بسیار داشت که دوران تند خویی وشمشیر کشی رسانهای در تیم ملی به پایان رسیده است ومربی جدیدشان توجیه شده که ایران به دنبال فضایی آرام در اطراف تیم ملی است.در واقع فدراسیون به ستوه آمده از رفتارهای تند کی روش تا آنجا که میتوانست شرط وبند برای سکوت درمواقع بحران به قرارداد سرمربی فرو کرد تا به خیال خود فضای تند عصر کی روش را تغییر دهد. اتفاقا این تاکتیک تا حدودی هم جواب داد.دیگرلیست تیم ملی از طریق فیسبوک سرمربی تیم ملی اعلام نشد .او حضور موثر ومثبت در هنگام برگزاری مسابقات لیگ داشت والبته چند بازیکنی هم از لیگ فرصت بازی در تیمش را پیداکردند تا بار دیگر انگیزه به فوتبال ایران برگردد. ویلموتس با هیچکدام از مربیان لیگ دهان به دهان نشد و در نشستهای هم اندیشی با آغوش باز از این مربیان استقبال کرد.نه بیانیه داد نه لقب شغال و مار وافعی وعقرب به کسی داده نشد.ویلموتس اما همانقدر که بی سروصدا آمد قصد دارد بی سرو صدا هم ایران را ترک کنداتفاقی که ما را با این پرسش بزرگ رو به رو خواهد کرد که آیا برای امتیاز گیری از سیستم فشل فوتبال ایران روشهای کی روشی بیشتر جواب میدهد؟ روشی که سرمربی تیم ملی دست اندرکاران فوتبال وحتی ورزش کشور را درمقابل افکار عمومی قرار دهد تا بالاخره کار انجام شود واز بن بستها خارج شوند. اگر حقیقتا پای دلخوری سرمربی تیم ملی از شرایط وسط باشد باید از مسئولان ورزش کشور پرسید شما چگونه به رفتار جنتلمن موابانه سرمربی تیم ملی پاسخ دادید وکدام تلاش را برای حل مشکلات فارغ از هیاهوی رسانهای انجام دادید.آیا حتما باید کی روشی باشد و زمین وزمان را بهم بدوزد تا پول به وقتش به حسابش واریز شود؟ آیا حتما باید از یک بازی دفاعی و ملال آور یک حماسه ساخته شود تا ارزش فوتبال رو به جلویی که میرفت فراموشمان شود و ویلموتس آن را ارئه کرده بدانیم؟