روزنامه گل- امروز در باشگاه استقلال جلسه مهمی برگزار خواهد شد که خروجی آن بسیار سرنوشتساز است. بعد از یک هفته جنجال راجعبه احتمال قطع همکاری استراماچونی با استقلال، بالاخره قرار شد امروز جلسهای برگزار شود که در آن تکلیف نهایی این مساله روشن خواهد شد. خود امیرحسین فتحی با بیان این مساله به اهمیت جلسه امروز دامن زد. او البته امیدوار است نشستاش با استراماچونی منجر به ابقای قطعی این مربی و پایان شایعات شود، اما در عین حال برخی شایعات حکایت از ناراحتی عمیق مربی ایتالیایی دارد و شاید همه چیز به همین آسانی حل نشود. اتفاق مهمتر اما زمانی رخ داد که دیروز و در فاصله 48 ساعت تا این نشست، علی خطیر به عنوان معاون مستعفی باشگاه استقلال با انتشار پستی در صفحه شخصیاش مدعی شد علاقهمند بوده با حضور در این جلسه و مداخله در موضوع، به ادامه حضور استراماچونی در استقلال کمک کند، اما فتحی با درخواست او مخالفت کرده است. گویا همین پاسخ منفی هم چنان خطیر را بر آشفته که او بعد از حضور در ساختمان استقلال با ذیحساب باشگاه درگیری پیدا کرده است! حالا جدای از این داستان، پرسش اساسی این است که اصلا خطیر چرا باید به خودش اجازه دخالت در این موضوع را بدهد؟ مگر او استعفا نکرده بود؟ مگر موقع استعفایش نگفته بود که مکررا درخواست کنارهگیری کرده، چون نمیتواند به تیم کمک کند؟ پس این چه صیغهای است که جناب معاون پیشین دنبال نقشآفرینی در چنین جلسه مهمی برود؟ خب اگر میخواستی و میتوانستی کمک کنی، چرا رفتی؟
رابطه مرموز خطیر و استرا
مسالهای که هر روز دارد جدیتر میشود، داستان رابطه اسرارآمیز استراماچونی و علی خطیر است. خطیر که مخالف جدی وینفرد شفر بود، با عزل این مربی و پایان فصل وارد مذاکره با استراماچونی شد و سرمربی پیشین اینترمیلان را روی نیمکت استقلال نشاند. پس از آن اما آقای معاون استعفایش را نوشت، هرچند این بار فیل استراماچونی یاد او کرد؛ جایی که سرمربی استقلال با خط دادن به دوست خبرنگارش در ایتالیا از او خواست در رسانهاش بنویسد جدایی خطیر، یکی از مشکلات اساسی باشگاه است! حالا هم که خطیر خواهان میانجیگری بین باشگاه و سرمربیاش شده است. به راستی حقیقت رابطه استراماچونی و خطیر چیست؟ آمدیم و جلسه امروز به خیر و خوشی گذاشت و باز چهار روز دیگر بین سرمربی و باشگاه اختلاف نظر به وجود آمد؛ در این صورت آیا باز هم باید بفرستند دنبال خطیر که او بیاید و گره را باز کند؟ از این نظر قصه خطیر در استقلال شبیه داستان همان مردی است که خانهای را فروخت و گفت فقط یک میخ بر دیوار آن کوبیده که آن را نمیفروشد، بعد هم به هوای همان میخ، به زندگیاش در آن خانه ادامه داد! الان هم میخ آقای خطیر، استراماچونی است انگار! اگر استعفا دادهاید، اجازه بدهید مسوولان باقیمانده مشکلات باشگاه را حل کنند.
آقای خطیر! بگذار استقلال نفس بکشد
مخلص کلام اینکه خطیر بعد از استعفایش از استقلال، یک نشست خبری گذاشت و در بخشی از آن با انتقاد از مدیران پیشین باشگاه که مدام مصاحبه میکنند و در رسانهها حضور دارند، گفت: «مدیران گذشته استقلال! شما پروندهتان سیاه است. شما انتقاد نکنید. آقای فتحاللهزاده خط ندهید که افراد دیگری حرف بزنند. آقای فتحاللهزاده به من میگویند خیلی استعفا میدهد! من هم میگویم شما خیلی مصاحبه میکنید. شما به چه حقی و چرا این قدر مصاحبه میکنید؟ بگذارید استقلال نفس بکشد، استقلال آرامش میخواهد. من رفتهام تا به هوای من استقلال را نزنند. من اشتباهی آمده بودم.» خب سوال اینجاست که الان فرق خطیر با همان مدیران مورد اشاره و از جمله فتحاللهزاده چیست؟ اگر رفتهای برو دیگر؛ خلاص!